روایت هایی کوتاه و شنیدنی از بردباری پیامبر اعظم (ص) |
رهبر انقلاب : بردباری پیامبر (ص) به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بی تاب می شدند، در آن بزرگوار بی تابی به وجود نمی آورد.
◾گاهی دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او می کردند که وقتی جناب ابی طالب در یک مورد شنید ، به قدری خشمگین شد که شمشیرش را کشید و با خدمتکار خود به آن جا رفت وهمان جسارتی را که آنها با پیامبر کرده بودند، با یکایکشان انجام داد و گفت هر کدام اعتراض کنید گردنتان را می زنم ؛ اما پیامبر همین منظره را با برد باری تحمل کرده بود.
◾در یک مورد دیگر با ابی جهل گفتگو شد و ابی جهل اهانت سختی به پیامبر کرد؛اما آن حضرت سکوت پیشه نمود و بردباری نشان داد. یک نفر رفت به حمزه خبر داد که ابی جهل این طور با برادرزاده تو رفتار کرد ؛ حمزه بی تاب شد و رفت با کمان بر سر ابی جهل زد و سر او را خونین کرد.بعد هم آمد و تحت تاثیر این حادثه ، اسلام آورد.
◾بعد از اسلام گاهی مسلمانان سر قضیه ای از روی غفلت ویا جهالت ، جمله اهانت آمیزی به پیامبر می گفتند ؛ حتی یک وقت یک نفر از همسران پیامبر _ جناب زینب بنت جحش که یکی از امهات مومنین است به پیامبر عرض کرد که تو پیامبری ، اما عدالت نمی کنی ! پیامبر لبخندی زد و سکوت کرد او توقع زنانه ای داشت که پیامبر آن را بر آورده نکرده بود ؛ که بعدا ممکن است به آن اشاره کنم .
◾گاهی بعضی افراد به مسجد می آمدند پاهای خودشان را دراز می کردند و به پیامبر می گفتند ناخنهای ما را بگیر ! چون ناخن گرفتن وارد شده بود پیامبر هم با بردباری تمام . این جسارت و بی ادبی را تحمل می کرد . 1379/2/23
فرم در حال بارگذاری ...